tgju 3 1404-01-30 04:01:00 تحلیل راهبردی ایران در بستر نظم نوین منطقهای خاورمیانه در سال 2025 به ویژه در میان دولتهای عربی دیگر به عنوان یک منطقه استعماری و تحت قیمومیت دولتمردان غربی شناخته نمیشود و به طور نسبی به عنوان بازیگران مهم منطقهای و بینالمللی عمل میکند. بدون شک تعداد قدرتهای متوسط خاورمیانهای که در منطقه خود فعالیتهای مؤثری انجام میدهند و در عرصههای بینالمللی نقشآفرینی میکنند بیشتر از دیگر مناطق است. این موضوع به این دلیل است که: الف. در سایر مناطق نظم موجود غالباً تکبعدی بوده و از منطق همکاری اقتصادی یا تنشهای مرزی و درگیریهای امنیتی پیروی میکند. ب. خاورمیانه به دلیل موقعیت استراتژیک خود شامل بسیاری از منطقهای رفتاری دیگر مناطق است. شاید هیچ منطقهای به اندازه خاورمیانه مسائل هویتی ژئوپلیتیکی و حتی محیط زیستی درهمتنیده نباشد؛ به طوری که امروزه منطق همکاریهای اقتصادی و مشارکت در زنجیرههای ارزش جهانی و کریدورهای تجاری در کنار تنشهای موجود اولویت اصلی به شمار میرود. حضور بازیگران بینالمللی مختلف به منظور بهرهبرداری از فرصتها منابع و انباشت سرمایهای که برخی دولتها از فروش نفت بهدستآوردهاند یک منطق جدید را در خاورمیانه ایجاد کرده است. اگر نظم قبلی را مبتنی بر ایدههای امنیتی و ژئوپلیتیک در نظر بگیریم امروزه منطق ژئواکونومیک به عنوان عنصر اصلی سیاستگذاریها به وضوح مشاهده میشود. منطق ژئواکونومی به ویژه در زمینه جنگ اقتصادی میان چین و آمریکا به طرز چشمگیری بر نظام بینالملل حاکم شده است. با سرعت فزاینده جهانی شدن این پارادایم به خاورمیانه نیز تسری یافته و بر خلاف قرون گذشته که ایدهها زمان زیادی برای گسترش نیاز داشتند خاورمیانه امروز نمونهای کوچکتر از نظام بینالملل است که بر مبنای نظم ژئواکونومیک عمل میکند. شواهد اصلی این ادعا اسناد راهبردی دولتهای خاورمیانهای برای حضور فعال در زنجیرههای ارزش جهانی و کریدورهای تجاری است. به عنوان مثال دولت کوچکی مانند اردن در زمینه کودهای شیمیایی و داروهای عمومی در زنجیره ارزش دارو به عنوان یکی از حلقههای اصلی شناخته میشود و همچنین حضور عراق در کریدور توسعه که بندر فاو را به خط آهن جنوبی ترکیه متصل میکند نشاندهنده اهمیت این منطق جدید است. به علاوه تلاش دولتهای عربی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای ورود به کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه (IMEC) و آغاز پروژههای بزرگی در حوزه هوش مصنوعی با وجود احتمال بالای شکست شواهدی از تلاش این دولتها برای بازتعریف خود در نظم ژئواکونومیک به شمار میرود. اما پرسش اصلی این است که دلیل تلاش این دولتها برای بازتعریف و حضور فعال در روندهای جدید چیست؟ برای پاسخ به این سوال فرضیهای که در ذهن دولتها شکل گرفته این است که تنش و جنگ در نظام بینالملل دیگر تنها محدود به تسلیحات نیست و سلاح امروز به ارزش افزودهای تبدیل شده است که دیگران را به ما وابسته میکند. تقریبا در سال 2023 65 درصد از تسلیحات نظامی فروختهشده در جهان به دولتهای خاورمیانهای تعلق داشته و از این مقدار بیش از 50 درصد خرید مربوط به عربستان است. بنابراین با این فرض عربستان دیگر با مشکل امنیتی مواجه نیست. اما آیا تمامی چالشهای امنیتی عربستان تنها به امنیت هستیشناسی آن محدود میشود؟ پاسخ واضح است: خیر. ثروتی که عربستان از طریق فروش نفت بهدست آورده در عین حفظ امنیت نیازمند انباشت بیشتر است. در گذشته زمانی که مستشاران آمریکایی و غربی امور اقتصادی عربستان و سایر دولتهای عربی را مدیریت میکردند این ثروت بهصورت استعماری به سمت غرب هدایت میشد. اما امروزه این رویه به سمت ایجاد ثروت و افزایش حجم انباشت و سرمایهگذاری مجدد تغییر کرده است. عربستان و سایر دولتهای عربی که به نوعی تحت استعمار بودند اکنون به متحدانی ذینفع و بانفوذ برای همان استعمارگران تبدیل شدهاند. بنابراین تصویر جدیدی از خاورمیانه تصویری اقتصادی است که به دلیل ریشهدار بودن تنشها در این منطقه با مسائل امنیتی و سیاسی آمیخته شده است. مسائل تکنولوژیک و کریدوری در حاشیه خلیجفارس نمیتوانند تنها با منطق اقتصادی پیش بروند و مسائل سیاسی و منطقهای باید در نظر گرفته شوند و بالعکس. به عنوان مثال امروز که بابالمندب بهعنوان گلوگاه دریای سرخ در کنترل حوثیهای یمنی است دسترسی آبی اکثر دولتها به سرزمینهای اشغالی از طریق کانال سوئز و دریای مدیترانه مختل شده است که این امر موجب عدم امکان ترانزیت حجم بالایی از محصولات میشود. به نقل از tgju انتهای پیام/ منبع: tgju بازگشت