
ایجاد تیم مشاورهای برای مذاکرات از سوی رهبر انقلاب
در این میان برخی منابع آمریکایی و حتی شخص ویتکاف (طبق اطلاعات موثق) ادعا کردهاند که فشارهایی از سوی اعضای مجلس نمایندگان و سنا وجود دارد که منجر به تفاوت رفتار مذاکرهکنندگان آمریکایی در میز مذاکره و مواضع رسمی کاخ سفید و وزارت خارجه دولت ترامپ شده است.
قطعا ادعای ویتکاف بهانهای بیمورد است! در بررسی ابعاد متنی مذاکرات هستهای از یک سو با درخواست صریح جمهوری اسلامی ایران در خصوص "رفع تحریمها ارائه تضمینهای فنی و اعتباری" و در نهایت "راستیآزمایی توافق احتمالی" مواجه هستیم. در این میان پذیرش حق غنیسازی ذاتی ایران یک "پیششرط قطعی" است و نه یک "شرط قابل گذشت".
ویتکاف در نخستین و دومین دور مذاکرات هستهای اخیر ادعا کرد که واشنگتن حق غنیسازی صنعتی ایران را به رسمیت میشناسد و از سوی دیگر دامنه موضوع مذاکرات را محدود به مسئله هستهای خواهد کرد. بر این اساس شاهد ترسیم چارچوب مذاکرات و دستورالعملهای مربوط به آن بودیم.
با این حال مواضع رسمی مقامات آمریکایی به عاملی برای بازگشت به دور اول مذاکرات تبدیل شده است تا جایی که بار دیگر در مذاکرات رم باید شاهد تعیین تکلیف مواضع متناقض واشنگتن در خصوص حق ذاتی ایران (که اساساً واشنگتن حق مخالفت با آن را ندارد) باشیم.
تنظیم ابعاد فرامتنی با هدف تاثیرگذاری بر متن مذاکرات فرمول نانوشته اما ملموسی است که دولتهای دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا همواره به آن استناد کردهاند اما بهتر است ویتکاف عواقب این رویکرد دوگانه را درک کند.
بدون شک بهانههای پشت پرده مذاکرهکنندگان آمریکایی در خصوص فشارهایی که از سوی اعضای سنا (خصوصاً سناتورهایی مانند تام کاتن تد کروز و لیندسی گراهام) به ویتکاف و دی ونس وارد میشود هرگز از سوی جمهوری اسلامی ایران قابل قبول نخواهد بود.
در اینجا صرفاً باید یک خروجی وجود داشته باشد که بر مبنای آن گامهای بعدی در خصوص استمرار مذاکرات برداشته شود یا اساساً مذاکرات متوقف گردد. گزینه سومی در این معادله وجود ندارد.
مسئولیت فرصتسوزیهایی که طی ۴ دور مذاکرات اخیر صورت گرفته برعهده کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکاست و در این خصوص تفاوتی میان ویتکاف مارک روبیو ترامپ و سناتورهای آمریکایی وجود ندارد. به نقل از صدای بورس
انتهای پیام/