
همسویی نوظهور و آسیبپذیر اعراب و آنکارا: تحلیل وضعیت ترکیه و عربستان در استراتژی خاورمیانهای دولت ترامپ
سیاست خارجی دولت ترامپ بر این اصل استوار است که مسئولیت امنیت منطقه به عهده متحدان و شرکا خواهد بود. در خاورمیانه این مسئولیت عمدتاً بر عهده ترکیه و عربستان سعودی است که هر دو قدرت اصلی اهل تسنن به شمار میروند. اگرچه این دو دولت به نظر هماهنگ میرسند اما همچنان رقبای ژئوپلیتیک هستند. قابلیت همکاری آنها تنها به روابط دوجانبه بستگی ندارد بلکه تحت تأثیر نفوذ اسرائیل و ایران نیز قرار دارد.
در تاریخ ۳۱ مه در یک نشست خبری مشترک در دوبی شاهزاده فیصل بنفرحان وزیر خارجه سعودی اعلام کرد که عربستان سعودی و قطر بهطور مشترک حقوق کارکنان دولت سوریه را تأمین خواهند کرد. این خبر چند هفته بعد از آن منتشر شد که ریاض و دوحه ۱۵ میلیون دلار بدهی سوریه به بانک جهانی را پرداخت کردند. یک هفته پیش از این احمد الشرع رئیسجمهور سوریه سفری غافلگیرکننده به ترکیه داشت تا با رجبطیباردوغان رئیسجمهور ترکیه دیدار کند. این دومین سفر او به ترکیه از زمان بهدست گرفتن این سمت بود. الشرع ابراز تمایل کرد تا «همکاری راهبردی عمیق» با آنکارا ایجاد کند. سفر او به ترکیه پس از دیدار با محمد بنسلمان ولیعهد سعودی در ریاض انجام شد.
بحران سوریه اولویت فوری برای ترکیه و عربستان سعودی به شمار میآید. این کشور پس از سقوط رژیم اسد به مرکز ثقل منطقه تبدیل شده است. ایران بهطور فیزیکی از سوریه خارج شده اما در سراسر مرز شرقی این کشور در عراق حضور قوی دارد. در عین حال اسرائیل منطقهای نظامی بنا کرده که فراتر از بلندیهای جولان در جنوب غرب سوریه است. برای آنکارا و ریاض غلبه بر چالشهای متعدد منطقه نیازمند همکاری است ولی رقابت نیز اجتنابناپذیر است. نقش آینده ایران درگیری اسرائیل و فلسطین و حوثیهای یمن از جمله چالشهای موجود در منطقه هستند.
عربستان سعودی بهعنوان بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده نفت در جهان قدرت مالی قابل توجهی دارد اما از لحاظ نظامی ظرفیتهای کمتری دارد. ترکیه با ارتش دائمیاش که از نظر اندازه در ناتو دومین است و صنعتی دفاعی در حال رشد با مشکلات اقتصادی تورم بالا و کاهش ارزش پول ملی دست و پنجه نرم میکند. هیچکدام از این دو کشور به تنهایی نمیتوانند منطقه را شکل دهند و این موضوع آنها را به همکاری تاکتیکی حداقل در کوتاهمدت وادار میکند.
عربستان سعودی تحت رهبری بنسلمان در حال گذر از تحولات سریع به سمت یک دولت مدرن است. ابتکار «چشمانداز ۲۰۳۰» او به دنبال تنوعبخشی به اقتصاد عربستان و کاهش وابستگی به صادرات نفت است. همزمان واشنگتن تلاش دارد حضور خود را در معرض خطرات جهانی محدود کند و این موضوع سعودی را در منطقه و جهان به سمت رهبری هدایت میکند.
ترکیه نیز نزدیک به دو دهه تحت رهبری اردوغان با بیثباتی مواجه بوده و به دنبال نفوذ در منطقه خود است. این شامل جهان عرب و کشورهای ترک میشود. با این حال محبوبیت اردوغان و حزب او در حال کاهش است و این وضعیت سوالاتی درباره آینده نظام سیاسی ترکیه در دوران پس از اردوغان ایجاد کرده است.
تاریخچه نارضایتیها و رقابتهای میان عربستان سعودی و ترکیه به قرن هجدهم بازمیگردد زمانی که دولت سعودی بهعنوان جدیترین تهدید داخلی امپراتوری عثمانی شکل گرفت. در طول قرن بیستم دو کشور بهصورت ایزوله از یکدیگر توسعه یافتند و تنها پس از جنگ جهانی دوم به عنوان متحدان ایالات متحده در جنگ سرد شناخته شدند.
در دهه ۱۹۹۰ عربستان سعودی با تهدید جهادیستهای القاعده و ترکیه با ظهور اسلامگرایانی مانند اخوانالمسلمین مواجه شدند. این تحولات بستر لازم برای تقابل ژئوپلیتیک میان این دو کشور را فراهم کرد. تحولات بعد از حملات یازده سپتامبر عربستان سعودی را به نوسازی و ترکیه را به فاصله گرفتن از سکولاریسم واداشت.
تلاشهای ایالات متحده برای خروج از منطقه در ترکیه با قیامهای «بهار عربی» فرصتی برای همکاری با قطر فراهم کرد. در نتیجه ترکیه با چالشهای منطقهای مواجه شد و ناکامیهایش او را مجبور به آشتی با دول عرب کرد. انگیزه این بهبود روابط نگرانیها نسبت به نفوذ ایران بود اما رهبران عرب هنوز هم به آینده مالی ترکیه شک دارند.
در حال حاضر تغییر رژیم در سوریه به عنوان اولین آزمون بزرگ پیش روی این همراستایی ناآرام است که عربستان سعودی و امارات متحده عربی دغدغههای خود را درباره ارتباطات اسلامگرایانه الشرع و حمایت ترکیه کنار گذاشتهاند. هدف آنها جلوگیری از نفوذ ترکیه بر سوریه پسااسد است. این شراکت نوپا هنوز در معرض چالشهای بزرگتری قرار دارد. به نقل از tgju
انتهای پیام/