اخبار

شکست یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های دارویی جهان و ۵ نکته کلیدی مدیریتی برای شرکت‌های بورس‌محور
tgju
1
1404-05-13 12:21:00

شکست یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های دارویی جهان و ۵ نکته کلیدی مدیریتی برای شرکت‌های بورس‌محور

شرکت داروسازی نوو نوردیسک تولیدکننده داروی معروف اوزمپیک در کمتر از سه سال از یک رقیب عادی در صنعت انسولین به یکی از ستاره‌های بازارهای مالی تبدیل شد. رشد چشمگیر سهام این شرکت به دلیل ورود به بازار درمان چاقی به قدری سریع و با فشار بود که بسیاری آن را نقطه عطفی در صنعت دارو تلقی می‌کردند. اما این مسیر در هفته‌های اخیر با افت ۷۰ درصدی ارزش سهام به جایی رسید که تحلیل‌گران آن را «درس بزرگی در مدیریت شرکتی» می‌دانند.

این گزارش نه‌تنها حکایت یک شکست در دانمارک بلکه هشداری برای مدیران شرکت‌های بورسی و سرمایه‌گذاران در ایران است. سقوط نوو نوردیسک نشان داد که رشد بدون کنترل پیش‌بینی‌های اغراق‌آمیز نادیده گرفتن تهدید رقبا و بی‌توجهی به نقش بازار سرمایه می‌تواند حتی بزرگ‌ترین برندها را به زمین بزند.

در اقتصادی که شرکت‌های ایرانی به دلیل شرایط پیچیده بازار داخلی تحریم‌ها و محدودیت‌های ارزی نیازمند مدیریت دقیق انتظارات بازار برنامه‌ریزی استراتژیک در دوران اوج و بهره‌مندی بهینه از سرمایه سهامداران هستند تجربه نوو نوردیسک می‌تواند درس‌های جدی و کاربردی به همراه داشته باشد.

موفقیت نوو نوردیسک با یک تغییر استراتژیک آغاز شد: عبور از بازار رقابتی انسولین و ورود به حوزه جذاب و میلیارد دلاری درمان چاقی. داروی Ozempic که ابتدا برای دیابت نوع ۲ طراحی شده بود به دلیل خاصیت بی‌نظیرش در کاهش اشتها به سرعت توجه پزشکان رسانه‌ها و در نهایت سرمایه‌گذاران را جلب کرد. نسخه بعدی آن Wegovy به‌طور خاص برای لاغری عرضه شد و بازار جهانی را به لرزه انداخت.

در عرض دو سال ارزش سهام این شرکت بیش از سه برابر شد؛ مسیری سریع که حتی غول‌هایی نظیر Eli Lilly و Sanofi را وادار به تغییر استراتژی کرد. اما همان‌طور که در بورس تهران نیز دیده شده موفقیت سریع ممکن است حبابی پنهان در خود داشته باشد؛ حبابی که اگر با تحلیل و مدیریت همراه نباشد با کوچک‌ترین شوک فرو می‌ریزد.

نوو نوردیسک بر موجی سوار شد که رسانه‌ها پزشکان سیاست‌گذاران سلامت و سرمایه‌گذاران همگی در بزرگ‌نمایی آن نقش داشتند. اما در پشت این موفقیت واقعیتی ساده پنهان بود: شرکت ظرفیت پاسخ‌گویی به این تقاضای انفجاری را نداشت. زنجیره تأمین به سرعت تحت فشار قرار گرفت و تأخیر در عرضه آغاز نخستین مشکلات در تصویر بی‌نقص نوو بود.

این سناریو برای بسیاری از فعالان بازار ایران آشناست؛ شرکت‌هایی که با یک محصول موفق به ناگاه تبدیل به «سهام طلایی» می‌شوند اما به جای تقویت زیرساخت‌ها در هیجان رشد غرق می‌شوند. نوو نوردیسک به ظاهر یک شرکت دانمارکی است اما داستان آن بازتابی از رفتار عمومی شرکت‌ها در برابر موفقیت‌های سریع در هر کجای جهان است.

نوو نوردیسک به جای آنکه پس از رشد انفجاری سهامش کمی احتیاط کند و واقع‌گرایانه با بازار صحبت کند تصمیم به ادامه نقش ستاره‌ای گرفت که همواره خبرهای هیجان‌انگیز دارد. مدیران این شرکت تا پاییز ۲۰۲۳ همچنان ادعای کاهش وزنی معادل ۲۵ درصد با داروی در حال توسعه‌شان CagriSema را داشتند — عددی که حتی در بهترین سناریوهای پزشکی بلندپروازانه تلقی می‌شد.

اما نتایج کارآزمایی بالینی که در دسامبر منتشر شد عدد واقعی را ۲۲.۷ درصد نشان داد. این نتیجه هنوز هم فوق‌العاده بود اما بازار که برای ۲۵ درصد آماده شده بود واکنش تند و شدیدی نشان داد. قیمت سهام در نتیجه انتظارات غیرواقعی از سوی خود شرکت کاهش یافت.

این نقطه دقیقاً جایی است که درس بزرگی برای مدیران شرکت‌های ایرانی وجود دارد؛ به‌ویژه آن‌ها که در بازار سرمایه فعال‌اند. بیش‌وعده دادن و کم‌تحقق کردن خطرناک‌تر از هیچ وعده‌ای ندادن است. در بورس ایران نیز نمونه‌های زیادی از شرکت‌هایی وجود دارد که با وعده‌های بزرگ انتظارات سهامداران را بالا برده‌اند و در عمل نتوانسته‌اند به آن وعده‌ها برسند که نتیجه‌اش چیزی جز سقوط سهم و بی‌اعتمادی نیست.

مدیریت انتظارات یکی از مهم‌ترین وظایف روابط عمومی هیئت مدیره و مدیرعامل هر شرکت بورسی است. نوو نوردیسک این درس را وقتی گرفت که خیلی دیر شده بود؛ آیا شرکت‌های ایرانی می‌توانند قبل از سقوط این درس را درک کنند؟

نوو نوردیسک در میانه صعود شگفت‌انگیز ارزش بازارش می‌توانست با قدرتی که از قیمت سهام بالا به دست آورده بود جهش استراتژیک انجام دهد. تحلیل‌گران بارها به این نکته اشاره کردند که شرکت می‌توانست در همان دوران اوج خرید بزرگی در حوزه بیماری‌های قلبی یا متابولیک انجام دهد تا وابستگی‌اش به Wegovy و Ozempic کاهش یابد. اما نه‌تنها چنین کاری نکرد بلکه ساختار تصمیم‌گیری‌اش مانع هرگونه اقدام جسورانه شد.

اینجا دقیقاً یکی از درس‌های کاربردی برای شرکت‌های ایرانی نهفته است: قیمت سهام فقط برای خوشحال کردن سهامداران نیست؛ بلکه یک ابزار استراتژیک برای قدرت گرفتن در بازارهای دیگر است. در بازار ایران نیز بارها مشاهده شده که شرکت‌ها در دوران رشد قیمتی صرفاً به فکر افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها یا انتشار اطلاعیه‌های هیجان‌انگیز هستند در حالی که می‌توانند از ارزش بازار خود برای سرمایه‌گذاری بیرون‌مرزی جذب فناوری یا خرید شرکت‌های کوچک داخلی بهره ببرند.

نوو نوردیسک این فرصت را داشت که با صدای بلند به بازار بگوید: «ما نه‌تنها رشد کرده‌ایم بلکه با این رشد می‌خواهیم افق تازه‌ای باز کنیم.» اما این فرصت را از دست داد و سهامی که می‌توانست ابزار حمله باشد به نقطه آسیب‌پذیرش تبدیل شد.

یکی از ویژگی‌های مهم در سقوط نوو نوردیسک ساختار مالکیتی آن است. این شرکت تحت کنترل بنیاد نوو نوردیسک قرار دارد؛ بنیادی که اکثریت حق رأی را در اختیار دارد اما سهم کمتری از منافع مالی شرکت را می‌برد. این الگوی حاکمیتی در اسکاندیناوی رایج است و هدف آن حفظ ثبات بلندمدت و جلوگیری از نفوذ سرمایه‌گذاران کوتاه‌مدت یا فعالان تهاجمی بازار سرمایه است.

در نگاه اول چنین مدلی می‌تواند مفید باشد به‌ویژه در برابر نوسانات کوتاه‌مدت بازار. اما همین مدل به مرور می‌تواند به مانعی برای تحرک تصمیم‌گیری سریع و ریسک‌پذیری استراتژیک تبدیل شود. نوو نوردیسک دقیقاً از همین نقطه آسیب دید. وقتی ارزش سهامش بالا بود به‌جای استفاده جسورانه از آن برای ورود به بازارهای مکمل محافظه‌کاری بنیاد مانع تصمیم‌گیری‌های بزرگ شد.

این مسأله برای ایران نیز کاملاً آشناست. بسیاری از شرکت‌های بزرگ بورسی در ایران ساختارهای مالکیتی مشابه دارند: سهامداران عمده‌ای با نفوذ بالا اما با دیدی نه لزوماً بلندمدت یا توسعه‌محور بلکه محافظه‌کار و گاه منفعل. این مدل مالکیت اگر با شجاعت مدیریتی همراه نباشد می‌تواند عامل عقب‌ماندگی راهبردی باشد.

سقوط نوو نوردیسک تنها یک حادثه در بازار جهانی نیست؛ بلکه آینه‌ای برای تمام شرکت‌هایی است که در مسیر رشد ممکن است چشم بر ریسک‌ها و فرصت‌ها ببندند. برای مدیران شرکت‌های بورسی سیاست‌گذاران و سرمایه‌گذاران ایرانی این پرونده حداقل پنج درس کلیدی دارد:

  1. وعده‌های بزرگ شمشیر دولبه‌اند. بیش‌وعده دادن به بازار بدون اطمینان از تحقق آن یکی از سریع‌ترین مسیرها به سوی سقوط قیمتی است.
  2. قیمت سهام فقط یک عدد نیست؛ بلکه یک ابزار استراتژیک است. در دوران اوج شرکت باید از سهام خود برای خرید توسعه یا قدرت‌نمایی در بازار استفاده کند.
  3. ساختار مالکیت نباید مانع تصمیم‌گیری شود. اگر مدیران نتوانند در لحظه‌های کلیدی دست به انتخاب‌های بزرگ بزنند فرصت‌ها می‌سوزند.
  4. رشد سریع نیازمند زیرساخت قوی است. پاسخ ندادن به تقاضای انفجاری می‌تواند اعتبار برند را از بین ببرد — چه در حوزه دارو چه در صنعت یا فناوری.
  5. مدیریت انتظارات مهارتی حیاتی برای شرکت‌های بورسی است. رابطه شرکت با بازار سرمایه فقط گزارش‌های مالی نیست؛ بلکه هنر ارتباط شفافیت و تعادل در وعده و عمل است. به نقل از tgju

انتهای پیام/

خانه خدیمات وبلاگ جستجو اخبار درباره ما تماس با ما