اخبار

بررسی فیلم پیرپسر؛ جوانی در سایه پیری و ناتوانی هنر
tgju
24
1404-05-18 00:42:00

بررسی فیلم پیرپسر؛ جوانی در سایه پیری و ناتوانی هنر

احمد سلامیه می‌گوید: از دنیای سینما که خارج شدم به خودم گفتم: «مبادا احمق شوی و چیزی بنویسی!!!» تا اینکه به زودی پسر نوجوانی پیامی ارسال کرد و پرسید: «آیا پیرپسر را دیده‌اید؟» و خواستار نظرم درباره آن شد؛ آن «جسمی که از جان مرکب است» به نقل از حافظ از تماشای فیلم به شدت ناراحت بود. به او سریعاً راهنمایی کردم تا کمی آرام‌تر شود. این نوشتار را به خاطر او و به خاطر زیبایی آشفته‌اش می‌نویسم و به او تقدیم می‌کنم. پیرپسر زشت‌ترین نمایشی است که تا به حال بر پرده سینما دیده‌ام. این را کسی می‌گوید که به اندازه‌ای فیلم‌های زیبا دیده و بارها بیشتر از آن فیلم زشت را تماشا کرده است؛ پیرپسر از همه آن‌ها زشت‌تر بود. در این نوشتار کوتاه سعی می‌کنم دلیل زشت‌ترین بودن آن را نشان دهم.

نخستین و آخرین معیار من در زیباشناسی سینما این است: سینما گفتاری است به زبان تصویر. به همین دلیل سینما مکانی برای سخنرانی و بیانیه‌خوانی نیست و این کار به رادیو تعلق دارد. در رادیو است که گفتار بار دیدار را به دوش می‌کشد؛ اگر چنین چیزی در سینما رخ دهد دیگر با فیلم مواجه نیستیم. اگر کسی چشمانش را ببندد و سه ساعت و پانزده دقیقه به پیرپسر گوش دهد چیزی از دست نخواهد داد به جز در صحنه پایانی‌اش که من آن را کشتارگاه می‌نامم. حتی آن کشتارگاه نیز با شبه‌نقالی آغاز می‌شود که در خدمت جنگ روانی پدر فیلم قرار دارد.

پیرپسر نه سخنی به زبان تصویر و دیدار بلکه سخنرانی‌ای کشدار از زبان شخصیت‌های مختلف است. از همان صحنه‌های نخستین شاهد سخنرانی‌های خانوادگی تا پایان هستیم. تنها عنصر سینمایی فیلم خانه بزرگی است که بستر تمام رویدادهاست و خاموش است. رفتار و کردار شخصیت‌ها چیزی به ما نمی‌گوید و ما فقط از دهان‌های باز آن‌ها با آنان آشنا می‌شویم؛ حتی چهره‌پردازی و طراحی لباس فیلم هم به ما نمی‌گوید که با چه کسانی روبه‌رو هستیم.

اگر در یک کالا دیداری حرف و گفتار بیشتر از تصویر و نما بگوید باید آن را نافیلم دانست و پیرپسر یک نافیلم است که به جای فیلم قالب شده است. چرا که جز صحنه کشتارگاهش هیچ سخنی به زبان دوربین ندارد؛ درست همانند مجموعه «کلید اسرار» که در ترکیه ساخته می‌شود. این خود شگفت‌انگیز است که هرچه این دو سر ستیزنده با هم کافه و حوزه می‌سازند در نهایت سخنرانی از آب درمی‌آید.

کارگردان روشنفکر این فیلم هر جا که تلاش کرده به زبان تصویر چیزی بگوید کار خنده‌دارتر و مضحک‌تری شده است. درباره نافیلم بودن پیرپسر و ناتوانی کارگردانش می‌توان ساعت‌ها نوشت اما این فقط بخشی از واقعیت است. با این حال باید بگویم هر چه ستایش و پسند که این فیلم دیده است بی‌گمان از فرامتن می‌آید؛ به عبارت دیگر از بیرون فیلم از جامعه و سیاست ناشی می‌شود.

این نیز به دلیل ستیز همیشگی و تکراری میان جریان‌های مختلف است که قربانی واقعی‌اش همیشه هنر و ذوق هنری بوده است. برخی از این پسند و ستود به اشارات سیاسی فیلم مربوط می‌شود که اگر بخواهم درباره آن‌ها بنویسم این نوشته دیگر منتشر نخواهد شد.

در نهایت خریداران این اشارات و سخنرانی‌های سینما‌نما معمولاً روشنفکران کافه‌نشین هستند که بی‌توجه به واقعیت‌های عمیق‌تر به همین سطح رضایت می‌دهند. این نوع سینما به جای ایجاد هنر واقعی به بیان شعارها و نظرات سطحی می‌پردازد و در نهایت نمی‌تواند آنچه را که باید به تصویر بکشد به درستی نمایش دهد. به نقل از tgju

انتهای پیام/

خانه خدیمات وبلاگ جستجو اخبار درباره ما تماس با ما