اخبار

بورس: کوچکتر از سال ۹۶ و زخمی که با گذر زمان عمیقتر شد
پنج سال پس از اوج تاریخی شاخص کل در ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ و آغاز ریزشی که به یکی از عمیقترین و ماندگارترین سقوطهای بازار سرمایه ایران تبدیل شد تحلیل دادهها و نظرات فعالان نشان میدهد بورس تهران همچنان با بحران اعتماد کوچک شدن دلاری و سیاستزدگی مزمن مواجه است.
در آن زمان شاخص کل پس از چند ماه رشد فشرده از مرز دو میلیون واحد عبور کرد اما تنها یک روز بعد موج اصلاحی شروع شد؛ موجی که با افت ممتد قیمتها اختلال در نقدشوندگی و عدم تحقق وعدههای حمایتی میلیونها سهامدار را در موقعیت زیان قرار داد و تاثیرات منفی آن بر حافظه جمعی بازار به مدت سالها باقی ماند. بررسی نمودارهای آن دوره و مسیر حرکت شاخص در سالهای بعد نشان میدهد که بخش قابل توجهی از پرتفویهای تشکیلشده در تابستان ۹۹ هنوز به نقطه سربهسر بازنگشته و بازدهی حقیقی آنها در سایه تورم بالا و جهشهای ارزی عملاً منفی باقی مانده است. این واقعیت خسارتی معادل «چندین جنگ ۱۲ روزه» بر سرمایه اجتماعی بازار وارد کرده است.
به عنوان نمونه ۴۷ نماد بیش از ۸۰ درصد از سقف تاریخی خود در سال ۱۳۹۹ عقب نشینی کردند و ۶۰ نماد نیز ریزش بین ۷۰ تا ۸۰ درصد را تجربه کردند. همچنین ۸۱ نماد نیز از ۵۰ تا ۷۰ درصد افت قیمت را نسبت به سال ۱۳۹۹ شاهد بودند.
تغییرات مکرر در راس نهادهای اقتصادی و ناظر نیز نمودار بی اعتمادی را در بازار ترسیم میکند. در پنج سال گذشته راس نهادهای اقتصادی و ناظر چندین بار تغییر کرده است؛ اما اثر محسوس این جابهجاییها بر کف معاملات و رفتار سرمایهگذاران محدود بوده است. عدم وجود نقشه راه پایدار تعدد مداخلات خلق الساعه و تداوم سیاستهای دستوری علتهای اصلی این وضعیت به شمار میروند. دامنههای نوسان سختگیرانه حجم مبنای محدودکننده و ناترازیهای انرژی هزینه کشف قیمت را بالا برده و افق دید بازیگران را کوتاه کرده است.
نتیجه این وضعیت بازاری حادثهمحور است که در آن گردش نقدینگی حول خبرها شکل میگیرد و استراتژیهای بلندمدت کمتر مجال بروز مییابد. به همین دلیل سرمایهگذاران خردی که در سال ۹۹ با تبلیغات و وعده حمایت وارد بازار شدند امروز محتاط و گاهی بی اعتماد باقی ماندهاند.
ارزش دلاری بازار نیز به عنوان یکی از شاخصهای مهم کاهش چشمگیری داشته و به حدود ۱۰۰ میلیارد دلار رسیده است. این کاهش نه تنها نشاندهنده عمق بحران است بلکه پیامدهای آن را نیز میتوان در عمق کم سفارشها و دشواری تأمین مالی بنگاهها مشاهده کرد. سهم بازار سرمایه در تأمین مالی تولید به رغم تأکیدهای مکرر سیاستگذاران افزایش نیافته و ساختار تأمین مالی هنوز به شبکه بانکی وابسته است.
در این راستا حجتالله صیدی پتانسیل ارزش دلاری بازار سرمایه را بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار میداند و معتقد است که اعداد کنونی نشاندهنده ارزش ذاتی بازار نیست.
بازخوانی روند شاخصها پس از اوج مرداد ۹۹ نشان میدهد که با وجود رشدهای مقطعی نبود پشتوانههای بنیادی و سیاستگذاری پایدار مانع از تبدیل این رشدها به بازدهی واقعی برای عموم سهامداران شده است. در سطح خرد انباشت صفهای فروش و خرید نیز به دلیل محدودیتهای ساختاری هزینه نقدشوندگی را بالا نگه داشته و رفتار هیجانی را تقویت کرده است.
در جمعبندی پنج ساله روشن است که زمان به تنهایی زخمهای ۱۹ مرداد را درمان نکرده و تغییرات مدیریتی نیز اثر پایداری بر تابلو نداشته است. برای بازگشت اعتماد و رشد واقعی بازار چند محور کلیدی باید مورد توجه قرار گیرد؛ از جمله تثبیت قواعد بازی ارتقای حاکمیت شرکتی تعمیق واقعی بازار و همسویی سیاستهای کلان اقتصادی.
در پایان بازار سرمایه در پنجمین سالگرد مرداد ۹۹ با واقعیتی مواجه است که اعداد و رفتار سرمایهگذاران بر آن صحه میگذارند: ارزش دلاری کوچک شده بخش قابل توجهی از مردم هنوز در ضرر هستند و شکاف بین شعار و نتیجه همچنان وجود دارد. اگر هدف بازاری در شان اقتصاد ایران است راه آن از احترام به مکانیزم قیمت شفافیت و ثبات میگذرد. به نقل از اقتصاد آنلاین
انتهای پیام/