اخبار

از آمنه بهرامی تا شیدا کاردگر؛ تداوم چرخه خشونت علیه زنان در جامعه
خشونت علیه زنان در ایران بهویژه قتلهایی که ناشی از رد خواستگاری یا پایان رابطه عاطفی هستند یکی از مسائل اجتماعی مهمی است که ریشه در عوامل فرهنگی اجتماعی و خلأهای قانونی دارد. پرونده آمنه بهرامی که در سال ۱۳۸۳ قربانی اسیدپاشی خواستگار سابق خود شد بهعنوان یکی از بارزترین نمونههای خشونت ناشی از رد خواستگاری توجه عمومی را به این بحران جلب کرد. در سالهای اخیر مواردی از قتل زنان به دلیل رد خواستگاری یا پایان رابطه گزارش شده که نشاندهنده الگویی نگرانکننده از خشونت علیه زنان است.
پرونده آمنه بهرامی نقطه آغاز یک بحران در سال ۱۳۸۳ آمنه بهرامی مهندس الکترونیک جوان زندگیاش برای همیشه تحت تأثیر قرار گرفت. مجید موحدی خواستگاری که پاسخ منفی از بهرامی دریافت کرده بود در اقدامی انتقامجویانه به صورت او اسید پاشید. این حمله نهتنها باعث نابینایی و صدمات شدید به پوست صورت بهرامی شد بلکه تأثیرات روانی عمیقی نیز بر او گذاشت. پس از ۱۷ عمل جراحی و سالها سختی بهرامی در دادگاه حق قصاص اسیدپاشی را دریافت کرد اما در سال ۱۳۹۰ از اجرای آن صرفنظر کرد و خواستار مجازات دیگری شد. این پرونده که در رسانهها بازتاب گستردهای داشت بر ضرورت بازنگری در قوانین و فرهنگسازی تأکید کرد.
در اسفند ۱۳۹۶ نیز معصومه جلیلپور زنی ۲۶ ساله در تبریز قربانی اسیدپاشی شد. خواستگار سابق او که از رد پیشنهاد ازدواج خشمگین بود با پاشیدن اسید به گردن و سایر نقاط بدن معصومه باعث کاهش بینایی و جراحات شدید او شد. این موارد تنها بخشی از خشونتهای گزارششده در دهه اخیر هستند و نشاندهنده تکرار این الگوی خطرناک است: مردانی که به دلیل رد خواستگاری یا پایان رابطه به خشونتهای شدید از جمله قتل و اسیدپاشی روی میآورند. پیامدهای این خشونتها به فراتر از آسیبهای جسمی کشیده میشود و قربانیانی چون آمنه بهرامی و معصومه جلیلپور با عوارض روانی بلندمدت مانند افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم میکنند.
در چند سال اخیر چندین مورد قتل زنان به دلیل رد خواستگاری یا پایان رابطه در منابع رسمی ثبت شده که نشاندهنده چرخهای نگرانکننده از خشونت علیه زنان است. این موارد نشاندهنده خشم و انتقام برخی مردان از پاسخهای منفی زنان است و به وضوح نیاز به توجه بیشتر به این معضل اجتماعی را نشان میدهد. به نقل از tgju
انتهای پیام/