
آیا سرمایهگذاری در بورس در سال ۱۴۰۴ توجیهپذیر است؟
در دو ماهه اول سال ۱۴۰۴ در حالی که نوسانات مختلفی در شاخص کل بورس مشاهده میشود بار دیگر توجهها به سرمایهگذاری در سهام جلب شده است. برخی این نوسانات را نشانهای از بهبود وضعیت اقتصادی تلقی کرده و به رشدهای موقتی دل خوش کردهاند. اما در این فضای پر از امید و انتظارات این سؤال مطرح میشود که آیا افزایش عددی شاخص کل به تنهایی میتواند دلیل موجهی برای سرمایهگذاری در سهام باشد؟
در شرایط اقتصادی که هنوز با چالشهای جدی از جمله تورم بالا ناپایداری سیاستگذاری نرخهای بهره واقعی مثبت و عدم قطعیت در سیاست خارجی روبهرو است نباید صرفاً به اعداد و نمودارهای مثبت دلخوش کرد. سرمایهگذاران حرفهای به متغیرهای دیگری نظیر ریسک هزینه فرصت و بازده واقعی توجه میکنند.
در بررسی وضعیت اقتصادی و پیشبینی شاخص کل بورس در سال ۱۴۰۴ توجه به تازهترین دادههای منتشرشده از سوی مرکز آمار ایران درباره تورم ضروری است. در اردیبهشتماه امسال شاخص قیمت مصرفکننده به رقم ۳۳۶.۹ واحد رسیده که نسبت به فروردینماه رشد ۲.۷ درصدی را نشان میدهد. این شاخص نسبت به اردیبهشت ۱۴۰۳ نیز افزایش ۳۸.۷ درصدی داشته و نرخ تورم سالانه به ۳۳.۹ درصد رسیده است. این ارقام حاکی از ادامه فشارهای قیمتی در اقتصاد ایران است فشاری که قدرت خرید خانوارها را کاهش داده و معادلات سرمایهگذاری را دستخوش تغییر کرده است.
در چنین شرایطی بررسی بازده واقعی بازارها بدون در نظر گرفتن متغیر تورم تحلیلی ناقص خواهد بود. به عنوان مثال هرچند شاخص کل بورس در یک سال اخیر افزایش ۴۰ درصدی داشته اما در کنار نرخ سود ۳۴ درصدی اوراق بدهی و تورم بالای ۳۸ درصد این بازده باید به لحاظ «صرف ریسک» تحلیل شود. صرف ریسک باید به قدری جذاب باشد که سرمایهگذار را از گزینههای کمریسک مانند سپرده بانکی یا اوراق دولتی منصرف کند. زمانی که بازده اسمی بازار سرمایه تنها اندکی بالاتر از تورم یا نرخ بدون ریسک باشد این سؤال پیش میآید که آیا پذیرش ریسک در بازار سهام از منظر اقتصادی توجیهپذیر است.
رشد ۴۰ درصدی شاخص کل ممکن است برای برخی فعالان بازار جذاب باشد اما نگاه حرفهای به سرمایهگذاری باید از درصد رشد شاخص فراتر برود و این رشد باید در بستر مفهوم «صرف ریسک» تحلیل شود. در حال حاضر بسیاری از صندوقهای درآمد ثابت معتبر بازدهی سالانهای در محدوده ۳۲ تا ۳۴ درصد ارائه میدهند. بنابراین بورس باید حداقل ۱۵ درصد بازدهی بیشتر نسبت به این گزینههای بدون ریسک داشته باشد تا از نظر اقتصادی توجیهپذیر شود. در نهایت رشد اسمی ۴۰ درصدی شاخص کل پس از تعدیل با نرخ بازده بدون ریسک و صرف ریسک به بازده واقعی حدود ۲۵ درصد کاهش مییابد که پایینتر از نرخ سود صندوقهای درآمد ثابت است.
با فرض سطح فعلی شاخص (۳,۱۴۳,۰۰۰ واحد) رشد ۵۵ درصدی میتواند شاخص را به حدود ۴,۸۵۰,۰۰۰ واحد برساند عددی که تنها در صورت وقوع یک شوک مثبت قوی ممکن است محقق شود. با توجه به وضعیت سیاسی و اقتصادی کنونی تحقق چنین سناریویی در نیمه نخست و حتی تا انتهای سال ۱۴۰۴ بسیار بعید به نظر میرسد و احتمال آن زیر ۳۵ درصد برآورد میشود. به همین دلیل در سناریوی خوشبینانه نیز بازده بورس نمیتواند از سود بدون ریسک اوراق پیشی بگیرد.
ورود به بازار سهام بدون تحلیل دقیق از ریسک و بازده میتواند تصمیمی پرهزینه باشد. برای بسیاری از سرمایهگذاران بهویژه کسانی که توانایی رصد پیوسته بازار را ندارند انتخاب صندوقهای درآمد ثابت با نرخهای سود ۳۴ درصدی منطقیتر و امنتر خواهد بود. بورس میتواند گزینه برتر باشد تنها در صورت وقوع شوکهای مثبت یا با استراتژی فعال و سهمچینی هوشمندانه. در غیر این صورت رشد اسمی ۴۰ درصدی بورس صرفاً یک عدد خوشرنگ روی کاغذ است و تضمینی برای سود واقعی نخواهد بود. به نقل از بازار
انتهای پیام/