اخبار

توهمات غرب در خصوص خاورمیانه جدید، سرنوشتی جز ناکامی نخواهد داشت
tgju
3
1404-08-14 06:12:00

توهمات غرب در خصوص خاورمیانه جدید، سرنوشتی جز ناکامی نخواهد داشت

مفهوم «خاورمیانه جدید» در دو قرن اخیر به وضوح بازتولید توهم تسلط و کنترل غرب بوده است. در این راستا غرب همواره ثبات را با سلطه اشتباه گرفته و به کمک ابزارهای متفاوت نظم موجود در منطقه را برهم زده است. تا زمانی که عدالت برقرار نشود هرگونه تلاش برای صلح به شکست منجر خواهد شد.

تحلیل‌ها حاکی از آن است که رویکرد غربی‌ها به «خاورمیانه جدید» نه تنها برنامه‌ای برای صلح و پیشرفت نبوده بلکه تجدید همان توهم قدیمی کنترل کامل بر سرنوشت منطقه است. این تصور ریشه در تاریخ امپریالیسم دارد و در هر دوره با ابزارها و شعارهای جدید اما با همان هدف قدیمی تکرار شده است. نقطه آغاز این توهم در دوران معاصر به پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و توافق سایکس-پیکو در سال ۱۹۱۶ برمی‌گردد. قدرت‌های استعماری مانند بریتانیا و فرانسه مرزهایی مصنوعی را بر اساس منافع خود ترسیم کردند که هیچ تطابقی با واقعیت‌های قومی و اجتماعی منطقه نداشت.

در پی این رویداد این قدرت‌ها با ایجاد رژیم‌های وابسته ثبات ظاهری را بر مبنای سلطه تعریف کردند نه بر اساس رضایت و عدالت اجتماعی. این اشتباه بنیادین به یک الگوی دائمی در سیاست غرب تبدیل شد که خاورمیانه را به "مسئله‌ای برای مدیریت" تبدیل کرد.

تاریخچه خاورمیانه گواه بر وجود ساختارهای پیچیده اجتماعی و سیاسی قبل از مداخلات غربی‌هاست. اما دیدگاه شرق‌شناسانه غرب همواره منطقه را به عنوان یک "خلاء تمدنی" تعریف کرده است. این رویکرد نه تنها واقعیت‌ها را نادیده گرفت بلکه از اطلاعات تولید شده برای تسلط استفاده کرد.

در پی جنگ جهانی دوم و افول قدرت‌های استعماری ایالات متحده به عنوان قدرت جدیدی وارد میدان شد و با شعارهای "توسعه" "دموکراسی" و "صلح" تلاش کرد هژمونی خود را تحکیم کند. پروژه‌های آمریکا در منطقه از حمایت از دیکتاتوری‌ها تا مداخلات نظامی نشان می‌دهد که هدف اصلی ایجاد ثبات محلی نبوده بلکه تضمین منافع غربی است.

تجربه شکست‌های متعدد سیاست خارجی آمریکا از انقلاب ایران تا جنگ‌های عراق و افغانستان نتیجه مستقیم همین توهمات است. سیاست‌گذاران غربی بارها قدرت‌های محلی و عمق نارضایتی عمومی را دست کم گرفته‌اند و به جای ایجاد ساختارهای دموکراتیک واقعی به مدیریت نخبگان فاسد اکتفا کرده‌اند.

در عصر کنونی چندقطبی قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران و ترکیه نقش‌های مستقلی ایفا می‌کنند و ابزارهای کنترل نیز تبدیل به داده‌ها و الگوریتم‌ها شده‌اند. قدرت‌های غربی از فناوری‌های نظارتی برای جمع‌آوری داده‌ها و کنترل روایت‌ها استفاده می‌کنند. پروژه‌های عادی‌سازی روابط نیز به دنبال تثبیت منافع اسرائیل و آمریکا هستند بدون توجه به حقوق مردم فلسطین.

نتیجه‌گیری این است که تا زمانی که عوامل اصلی مانند اشغال نابرابری اقتصادی و یادآوری ظلم‌های گذشته وجود داشته باشد هر طرحی برای «خاورمیانه جدید» به شکست می‌انجامد. صلح پایدار باید از درون منطقه و بر مبنای عدالت شکل بگیرد. غرب باید بپذیرد که دوران کنترل مرکزی به پایان رسیده و تنها با حمایت از عدالت می‌توان به صلحی امید داشت. به نقل از tgju

انتهای پیام/

خانه خدیمات وبلاگ جستجو اخبار درباره ما تماس با ما