اخبار

مدیریت بحران: از واکنشهای فوری تا تنظیم بازار بورس
در شرایط بحرانی مرز بین مداخله و مدیریت به طرز فزایندهای باریک میشود. دولتها حتی در آزادترین اقتصادهای جهان ناچارند برای کنترل بحرانها اقدام کنند؛ اما آنچه موجب تبدیل مداخله به سیاستگذاری مؤثر میشود شفافیت و پشتوانه کارشناسی است. تجربه اخیر بازار سرمایه ایران نمونهای از تصمیمگیری در لحظه است که اگرچه نتوانست مانع ریزش شود اما در کنترل هیجانات تا حدودی مؤثر واقع شد.
در نقش سیاستگذار در چنین شرایطی مداخله دولت در بازار امری اجتنابناپذیر است. حتی در آزادترین اقتصادها دولتها در مواقع بحران اقدام میکنند؛ اما شیوه مداخله اهمیت دارد. مداخلههایی که شفاف و مبتنی بر تحلیل باشند میتوانند مؤثر واقع شوند در حالی که مداخلات مبهم و بدون پشتوانه کارشناسی نهتنها بحران را حل نمیکنند بلکه به بیاعتمادی عمومی دامن میزنند. در تجربه اخیر بازار سرمایه ایران بسته شدن بازار و تزریق منابع حمایتی به وقوع پیوست. اگرچه این اقدامات نتوانستند به طور کامل از ریزش بازار جلوگیری کنند اما در مدیریت افکار عمومی و کنترل هیجانات به نظر میرسد تصمیمات آنی اجتنابناپذیر بودند. بهویژه اینکه امکان تجربههای موازی وجود ندارد تا بدانیم در صورت عدم حمایت چه عواقبی ممکن بود رخ دهد.
در بحرانهای مشابه تصمیمگیریها بهطور غالب بر پایه غریزه یا تجربه محدود مدیران انجام میشود. اما این کافی نیست و نیاز به تقویت ساختار تصمیمسازی احساس میشود. تصمیمگیران باید از بدنه کارشناسی فعالان بازار و نهادهای تخصصی کمک بگیرند. فرآیند تصمیمسازی باید شفاف و کارآمد باشد تا نتایج آن قابل دفاع و مؤثر واقع شود.
در تحلیل رفتار بازار و سیاستگذار الگوهای رفتاری جامعه نیز نقش بسزایی دارند. تجربیات جهانی نشان میدهند که رفتار مردم در بحرانها میتواند سیاستها را شکل دهد یا کارایی آنها را افزایش دهد. به عنوان مثال در برزیل واریز یارانهها به حساب مادران خانواده به دلیل نگرانی بیشتر آنها درباره سلامت و آموزش فرزندان اثربخشی سیاست اجتماعی را چند برابر کرد.
در ایران نیز رفتار مردم در مواجهه با بحرانها بارها تحلیلهای نادرست را ناکام گذاشته است. در حمله اخیر اسرائیل تحلیلها بر پایه نارضایتی عمومی و فروپاشی اجتماعی بود اما واکنش مردم خلاف این انتظار را نشان داد. این امر نشان میدهد که شناخت دقیق الگوهای رفتاری جامعه میتواند مسیر سیاستگذاری را تغییر دهد.
بهطور کلی آینده بازار سرمایه ایران را میتوان در سه سناریو اصلی تحلیل کرد: توافق و بهبود شرایط اقتصادی که در این حالت بازار با چشمانداز مثبت و رشد همراه خواهد بود؛ عدم توافق و استمرار وضعیت موجود که در این سناریو بازار در رکود و بیاعتمادی باقی میماند؛ و سناریوی بحرانی که در آن بازار با شوکهای شدید مواجه خواهد شد و نیازمند بازتعریف استراتژیهای سرمایهگذاری خواهد بود. اما در تمامی این سناریوها یک اصل ثابت وجود دارد: بازار سرمایه محلی برای معامله آینده است. سرمایهگذاران با خرید سهام در واقع چشمانداز آینده یک صنعت را خریداری میکنند. اگر این صنعت در ساختار اقتصادی کشور جایگاه داشته باشد و بهطور عقلانی مدیریت شود میتواند در بلندمدت با ارزش باشد. ایران با هرم جمعیتی جوان و ظرفیتهای گسترده پتانسیل رشد دارد. تنها راه پیشرفت بهبود شرایط است و این مسیر هرچند دشوار اما اجتنابناپذیر است.
در نهایت میتوان گفت در مواجهه با بحرانهای اقتصادی آنچه سیاستگذاری را از واکنش صرف به کنش مؤثر تبدیل میکند نه تنها سرعت عمل بلکه کیفیت تصمیمسازی است. تجربه بازار سرمایه ایران نشان داد که مداخله بدون پشتوانه کارشناسی هرچند در لحظه ضروری به نظر برسد میتواند در بلندمدت به بیاعتمادی عمومی دامن بزند. از سوی دیگر شناخت دقیق الگوهای رفتاری جامعه و بهرهبرداری از ظرفیتهای مغفول میتواند اثربخشی سیاستها را افزایش دهد. آینده بازار سرمایه هرچند به تحولات سیاسی و اقتصادی وابسته است اما یک اصل ثابت دارد: سرمایهگذاری معاملهای بر سر آینده است. اگر ساختار تصمیمسازی کشور بتواند از مداخلات غریزی فاصله بگیرد و به مدیریت عقلانی و شفاف برسد مسیر دشوار بهبود هرچند چالشبرانگیز اما قابل پیمودن خواهد بود. امید نه در انکار بحران بلکه در مواجهه هوشمندانه با آن شکل میگیرد. به نقل از بازار
انتهای پیام/